کد مطلب:246047 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:304

عمر بن فرج
«عمر بن فرج» از اراذل و اوباش وابسته به دستگاه خلافت عباسی است. او با تكیه بر حمایت حكومت، باج می ستاند، قداره بندی و عربده كشی می كند، زور می گوید و اموال مردم را به یغما می برد.

او با اتصال به مركز قدرت، حتی مدتی حاكم مدینه می شود و از این رهگذر نیز ظلم و ستمی مضاعف به مردم و از جمله امام جواد علیه السلام روا می دارد.

او جسارت و وقاحت را به حدی می رساند كه یك بار در بازار به امام ما، جواد، تهمت مستی می زند.

امام همان دم سر به آسمان بلند می كند و می گوید: «خدایا! تو می دانی كه من امروز را به خاطر تو روزه گرفته ام. طعم غارت شدن و خواری اسارت را به عمر بن فرج بچشان.»

بیش از چند سال از این نفرین امام ما، جواد نمی گذرد كه متوكل بر عمر بن فرج غضب می كند و دستور می دهد كه 120 هزار دینار از او و 150 هزار دینار از برادرش بستانند.

بار دیگر دستور می دهد كه تا می توانند پس گردنی به او بزنند.

نوشته اند كه شش هزار پس گردنی به او می زنند تا از هوش می رود.

بار دیگر دستور می دهد او را به زندان بیفكنند و آن قدر در زندان می ماند تا جان می دهد.



[ صفحه 86]



محمد بن سنان می گوید به حضور امام هادی فرزند امام جواد رسیدم، فرمود: «آیا برای آل فرج، اتفاقی رخ داده است؟»

گفتم: «بله، امروز عمر بن فرج از دنیا رفت.»

حضرت فرمود: الحمدلله و باز فرمود الحمدلله و بار سوم و چهارم و من شمردم كه حضرت به شكرانه ی مرگ عمر بن فرج بیست و چهار بار فرمود: الحمدلله.

گفتم: «مولای من! اگر می دانستم كه این خبر این قدر خوشحالتان می كند، پابرهنه و دوان دوان می آمدم و این خبر را عرض می كردم.»

امام هادی فرمود: «آری او به پدرم نسبت مستی داد. پدرم او را نفرین كرد كه به غارت و ذلت اسارت گرفتار گردد. طولی نكشید كه همه ی اموالش را غارت كردند و او را اسیر كردند و به ذلت انداختند و اكنون نیز مرده است.

خداوند او را رحمت نكند.

خداوند از او انتقام گرفت و همواره انتقام دوستانش را از دشمنانش می گیرد.» [1] .



[ صفحه 87]




[1] اصول كافي - جلد 1 - صفحه ي 496.